درک احساسات
امتیاز:
در درک احساسات کودک میگویند اولین قدم این است که بنشینی و همقدش بشوی و اگر لازم بود دستهایش را بگیری. یعنی وقتی بچه با دماغ آویزان و عربدههای گوشخراش آمد سراغت، اول بنشین (و با تلاش برای حفظ و نگهداری از سیستم شنوایی!) سعی کن بفهمی چه مشکلی رخ داده. به روی خودت نیاور که این که کاغذ دور پاستلش کنده شده، درمقابل مشکلات بشریت و حتی مشکلات همین حالای خانه و زندگی، شوخی هم نیست! بهش نگو مهم نیست! بهش نگو ناراحتی نداره که! نخند! (پوزخند هم نزن!) فقط بگو که میدانی او چقدر ناراحت است! آن هم در حد دو سه جمله. دیگر تو برایش روضه مکشوفهای از کاغذ پاستل نخوان!! همین که بداند تو میدانی که او این قدر ناراحت است، کفایت میکند. حالا نوبت میرسد به تنها گذاشتنش. بگذار کمی با خودش خلوت کند، برای فقدان بزرگش اشک بریزد(!) و با موضوع کنار بیاید. چند دقیقه بعد برگرد و استارت زندگی دوباره را بزن: میای بریم بیسکوییت و شیر بخوریم؟! و به این ترتیب او یاد میگیرد که غم، بخشی از زندگیست، اما نباید ادامه پیدا بکند. باید یاد بگیرد که از آن عبور کند و زندگی را ادامه بدهد. چون زندگی به هر حال ادامه دارد، با ما، یا بی ما.